محل تبلیغات شما
گاهی حتی به قدر چشیدن یک طعم؛عجیب بودن لازم است. بهش گفتم:کلمات برای تو چه مزه ای هستند؟ چشمهاش شد اندازه دوتا اسنیچ طلایی! گفت:دیوونه مگه کلمه هم مزه داره؟؟ گفتم:آره گفت:چجوری آخه؟؟ گفتم:خودم هم نمیدونم چجوری! فقط وقتی به هر کلمه ای فکر میکنم یاد یه مزه به خصوص می افتم.اینجوریه که میگم کلمه ها رو مزه میکنم!

تا حالا از خودتون پرسیدین کلمات و احساسات چه مزه ای دارند؟یا مثلا تا حالا شده بخواین کلمات و احساساتو مزه کنین؟؟ 

مثلا عشقی رو بچشید که طعم چای آلبالو میده. خانواده ای که مزه آدامس عسلیِ نعنایی میده. دوستی ای که مزه نوشابه پرتقالی میده! یا رابطه ای که مزه شکلات میده و یا مثلا بوسه ای که طعم آلبالو میده!! خیلی خیلی عجیب و غریبه میدونم!! حتی شاید خنده داره! ولی وقتی به اون گفتم که با هرکلمه یه مزه به خصوص رو به یاد میارم؛ شاید دلیل این چیز عجیب تو ضمیر ناخودآگاهم باشه! مثلا لذتی رو که وقتی دارم یه فنجون چای آلبالو رو سر میکشم بهم دست میده، شاید وقتی حرف از عشق میزنم هم بهم دست میده! و بخاطر همینه که کلمه عشق واسه من یادآور مزه چای آلبالوئه!! خب البته شاید هم اینطوری نباشه و از اونجایی که هیچوقت درست و حسابی درک نکردم عشق چیه و چه حسی به آدم میده شاید واسه من،عشق در واقع خود اون فنچون چای آلبالو باشه!

حالا از عشق چای آلبالویی و اون مزه های خوب بگذریم!همشونخوش طعم بودن مگه نه؟؟D:

حالا یک دانه برتی بات با طعم چوب بخورین که تمام این مزه های خوبو خنثی کنه و چشایی رو برای چشیدن مزه های متفاوت دیگه آماده کنه

 

به یاد دوستای خوبم که دیگه کنارم نیستن

بینی و بین الله خستم!

حتما تا آخر بخوانید!!

مزه ,ای ,میده ,رو ,شاید ,چای ,ای که ,مزه ای ,که مزه ,مزه های ,چه مزه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تور مجازی گوگل شکارگاه social harms